۱۳۹۰/۶/۲۶

سی

    رودخونه‌ها
    «دستای تو»ی داریوش دست خودشو رو می‌کنه. یک جوری شروع می‌شه که آدم می‌فهمه قراره پدرش دربیاد. دستای توی داریوش آدمو خبر می‌کنه. وقتی شروع می‌شه آدم خودش دستش می‌آد که الان می‌تونه گوشش بده یا نه، باید بزنه بعدی؛ آدم انتخاب می‌کنه.
    رودخونه‌ها امّا زیرکانه‌تر عمل می‌کنه. هیچ بروز نمی‌ده قراره غمگینت کنه. شروع که می‌شه تکون‌تکونت می‌ده. بعد یهو دقیقه دو و خورده‌ای می‌شه می‌بینی داره می‌گه: «شکستن بغض منو/ فقط حبابا می‌دونن/ فقط حبابا می‌دونن»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر