واسه چی
با یه دکلمه کوتاه بدون موزیک شروع میشه، با عامیانه ترین کلمات. "فوت آبی"، "تا ته جاده سواری".
حتی با اینکه از فراق و دوری میگه بازم با گوش دادنش یه خوشی مصنوعی ته دل آدم میشینه.
با این آهنگ میشه تو یه روز سرد پاییز سیگار و گذاشت گوشه لب و هر از چند گاهی دستارو از تو جیب آورد بیرون و تکوندش و امید تازه داد، عشق و بی اندازه داد، عهد و نشکست، دفتر و نبست.
کششهای همیشگی صدای شاهرخ هم بهش قشنگی میده: یادته گفته بودی دل بی قراری، بی قراری، بی قرارییییییی
با یه دکلمه کوتاه بدون موزیک شروع میشه، با عامیانه ترین کلمات. "فوت آبی"، "تا ته جاده سواری".
حتی با اینکه از فراق و دوری میگه بازم با گوش دادنش یه خوشی مصنوعی ته دل آدم میشینه.
با این آهنگ میشه تو یه روز سرد پاییز سیگار و گذاشت گوشه لب و هر از چند گاهی دستارو از تو جیب آورد بیرون و تکوندش و امید تازه داد، عشق و بی اندازه داد، عهد و نشکست، دفتر و نبست.
کششهای همیشگی صدای شاهرخ هم بهش قشنگی میده: یادته گفته بودی دل بی قراری، بی قراری، بی قرارییییییی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر